مسجدکداماست!
و مسجد هم خانه ی خداست...
خدایی که علیرغم منسوب بودن تمام کثرات به ذات واحدش، هیچگاه هویت خداوندی خود را به مرتبه ی ملموسات و محسوسات تنزل نمیدهد. چون «او» واحد است، پس هرچه کثیر است «او» نیست. شکل ها و موجودات، از جماد و نبات و هرچه هست یادآور عظمت اویند، چراکه خود به تسبیح «او» کمر بسته اند و ازاین رو توسل به این کثرات، توسل به ناقص است و درنتیجه ضلالت را درپیش دارد.
اتحاد و تماس با «او» جز با گذشتن از تجلیات کثیر که بنا بر تعلیمات اسلامی موجب انحراف و جنگ میان ابناء آدم می شود، میسر نخواهد بود که:
چونکه بیرنگی اسیر رنگ شد...
موسئی با موسئی درجنگ شد..
پس همه میبایست جامعه کثرت را بر در مسجد ازتن به در کنند و داخل شوند. وجود تصاویر که نشانه های کثرات است در #مسجد کراهت دارد و نقوش هم تنها زمانی مجازند به داخل مسجد گام نهند و بر در و دیوار آن رحل اقامت افکنند که از انانیت رهایی یابند و به یکدیگر بپیوندند و همگی ندای وحدت سر دهند.
دست در دست هم سماعی عاشقانه را آغاز کنند و در اوج ازخود بیخودی درنقطه ی ابدیت، درمرتفع ترین مکان مسجد یعنی راس گنبد، در اوج عظمت او فنا شوند و به وحدت مطلق برسند.
و #نمازگزاران نیز باید چنین باشند. در #نماز نیز محل و نقطه ی #تمرکز، ذات #واحد اوست که البته تجسد نیافته است. او روحی است که در هر روزنهی این مکان جاری است. او در همه جا حضور دارد و اگر محرابی در کار است، جز این نیست که حتی جهات کثیر جغرافیایی را به یک جهت واحد سوق دهد و آن جهت نیز به خودی خود اعتبار و قداستی ندارد، بلکه چون اشاره به «#او» دارد محور توجه نمازگزاران گشته است.
#معبود در اینجا، برای ارتباط بامخلوق، خود را به حد کثرات مادی که ملموس و محسوس بندگانند تنزل نمیبخشد، بلکه چنین میطلبد که این گرفتاران عالم کثرات، از مرزهای ملموس و محسوس خودی عبود کنند و در ودای بیخودی نامحسوس و ناملموس به ملاقات او نائل شوند که:
«رسد آدمی به جایی که جز خدا نبیند...
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت»